طبیعت در قرآن
قرآن کریم همواره از طبیعت و شناخت آن سخن میگوید: از آسمان، زمین،
خورشید، ماه، ستارگان، از ابرهای بارانزا و ابرهای غیر بارانزا، ریزش
فراوان آب از آسمان، رویش گیاهان، زیباییهای نور، جلوههای گوناگون رنگ و
وزش باد.
راستی چه وقتی دیدن طبیعت مفهوم دیگری پیدا میکند و زیبایی وجذابی دیگر را
فراهم میسازد؟ در صورتی که بدانیم در سراپرده طبیعت، دستی تدبیر میکند و
برای این نعمتها درجهت آسایش و رفاه انسان در کار است. قرآن کریم در آیات
بسیاری از تسخیر طبیعت برای انسان توسط خدا خبر میدهد مانند سوره ابراهیم
/32 و 33، نحل /12 و 14، حج /65 و لقمان / 29، همچنین از رام کردن تمام
آسمانها و زمین برای انسان خبر میدهد: سوره لقمان /20 و جاثیه/12. اما مهم
این است که بدانیم طبیعت چه اهمیتی دارد و چه زیباییهایی میآفریند و
چگونه میتوان از آن به گونهای نیکو استفاده کرد و مهمتر اینکه بدانیم
همه این نعمتها نشانه خدا و با تدبیر خدا هستند و هدفی برای آفرینش آنها
وجود دارد و ما انسانها ناسپاسی نعمت نکنیم و به ستم از آن استفاده ننماییم
. به همین دلیل، در برخی آیات قرآن آمده است که سفر کنید و در زمین
بگردید و بنگرید چگونه خداوند آفرینش را آغاز کرده؛ سپس باز او جهان دیگری
را پدید میآورد. خداست که بر هرچیز تواناست ( عنکبوت/20) .
و در روایات رسیده است که« سافروا تصحوا » سفر کنید تا سالم باشید ، زیرا
گشت و گذار در طبیعت، دیدن منظرههای زیبا و آشنایی با آداب و رسوم ملت ها ،
گذشته ا زآنکه خداشناسی ما را تقویت میکند و به شگفتیهای آفرینش خدا آشنا
میسازد و فایدههای بیشمار مادی و معنوی برای ما ارمغان میآورد، آدمی
را از افسردگی میرهاند و به سلامتی جسم و روان ما کمک میکند. اکنون برای
اینکه ابعاد گوناگون طبیعت قرآن را نشان داده باشیم به آیات چند که در وصف
طبیعت آمده، اشاره میکنیم:
در قرآن کریم بیش از 750 آیه اشاره به ظواهر طبیعت میکند ابعاد گوناگون جلوهها و زیباییهای آن را یادآور میشود. در اغلب این آیات، ما را توصیه به مطالعه کتاب طبیعت و پندآموزی آن میکند. بیگمان، هدف این آیات، طرح علوم طبیعی و بیان قوانین آن نیست، هر چند به نکاتی اشاره دارد که پس از قرنها اهمیت و حساسیت آن شناخته شده و خبر از این حقیقت میدهد که گوینده آن در اتصال به مبدأ الهی و آفریننده جهان است. آفرینندهای که از همه چیز خبر دارد و با آگاهی آنها را پدید آورده و برای ما رام کرده است. قرآن کتاب هدایت است و منظور از ذکر این شگفتیها تدبر در موجودات طبیعی و توجه به نشانههای آن در اصل خلقت است.
یکی از مسایلی که همواره فکر بشررا به خود مشغول کرده، مساله حیات و
چگونگی پیدایش آن در زمین است. در سیر طبیعت ما به زندگی موجودات گوناگون
برخورد میکنیم و چگونگی حیات آنها برای ما شگفتانگیز است. قرآن کریم در
چگونگی حیات آنها برای ما اشاره میکند. مثلاً میگوید: هرچیز زندهای را
از آب پدید آوردیم ( انبیاء/30) و یا به مناسبت آفرینش جهان میگوید: اوست
که آسمانها و زمین را در شش دوره آفریده و قدرت استیلای او بر آب بود ( هود
/7) .
شگفتی طبیعت به تنوع وچگونگی موجودات است؛ موجوداتی که از آب آفریده
شدهاند، عدهای بر روی شکم راه میروند و پارهای از آنها بر روی دو پا و
برخی از آنها بر روی چهارپا . خدا هر چه بخواهد میآفریند( نور/45) .
اهمیت آب در طبیعت در قرآن جایگاه مهمی قرار دارد. در تعبیرات گوناگون به
شکل توصیف دریاها، رودخانهها، نهرها و ریزبارانها مطرح میشود، اما آنچه
در مرحله نخست جای دارد و آن را مقدس میکند این است که از آب پدید آمده
وعرش خدا بر آب مستقر شده و در مرحله بعدی حیات انسان و سعادت و لذت زندگی
هر جانداری در مجموع آفرینش، به آب وابسته است. قرآن در جایی، این شگفتی و
زیبایی و اهمیت را چنین بیان میکند: و اوست که از آسمان، آبی فرود آورد،
پس به وسیله آن از هرگونه گیاه برآوریم.
و از آن گیاه جوانه سبزی خارج ساختیم که از آن دانههای متراکمی برمیآوریم
و از شکوفه درخت خرما خوشههایی است نزدیک به هم . و نیز از آب باران
باغهایی از انگور و زیتون و انار همانند و غیرهمانند بیرون آوردیم. به
میوه آن چون ثمر دهد و به طرز رسیدنش بنگرید، بیگمان در اینها برای مردمی
که ایمان میآورند نشانههاست.( انعام/99 ).
یکی دیگر از نمایشهای خدا درجهان که قرآن از آن یاد میکند، حیات دوباره طبیعت است، طبیعتی که در فصل زمستان میمیرد و سبزی وشادابی خود را از دست میدهد، اما در فصل بهار دوباره زنده شده وجان دیگر میگیرد. قرآن این رحمت الهی را با ریزش باران توصیف میکند ( اعراف/57 ) یا در جای دیگر میگوید: خداوند بادها را میفرستد که ابرها را برانگیزند، آنگاه آن را به سوی سرزمین مرده میرانیم تا زمین را پس از مرگش دوباره زنده کنیم. توصیف طبیعت و حیات دوباره آن یکی ا زنمونههای دیگر شگفتیهای طبیعت در قرآن است، اما جالب است بدانیم هدف این توصیف مشهود، نشان دادن طبیعی حیات انسان پس ازمرگ است، به عبارت دیگر برای آن است که چگونه پس از آنکه تمام جسم او پوسید و متلاشی شد، دوباره زنده میشود، همانگونه که طبیعت زمین پس از پژمردگی و خزان ومرگ، دوباره حیات پیدا میکند.
نمایشگاه دیگری از طبیعت ساکت، آرام و بیزبان که در قرآن از آن سخن
گفته میشود، نمایشگاه آسمان، ماه و ستارگان و کهکشانها هستند. برای انسان
فرصتهایی به دست میآید که با تأمل به آسمان نگاه کند و از نگاه خود لذت
ببرد. این فرصت در شب در بیابانها که نور شهرها کمتر وجود دارد و تلألؤ
میکند و تابلویی طبیعی و منظم از جهان آفرینش را به نمایش میگذارد، بهتر
فراهم میشود . قرآن با تعبیرات گوناگون این زیباییها را توصیف میکند و
مهمتر آنکه ما را به زاویههای پنهان شگفتی جهان آفرینش رهنمون میسازد:
خدایی که هفت آسمان را طبقه طبقه آفرید. در آفرینش آن بخشایشگر، هیچگونه
اختلاف و تفاوت نمیبینی. باز بنگر آیا خلل و نقصانی میبینی (ملک/3 ). در
آیهای دیگر به جزئیات دیگری از آسمان و شگفتیهایش اشاره میکند.
مگر ندیدهاید که چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفریده است و ماه را در
میان آنها روشناییبخش گردانیده و خورشید را چون چراغی قرار داده است(
نوح/15).
قرآن بیشترین نکات را درباره زمین به عنوان بستر زندگی انسان مطرح کرده است. بیش از 450 آیه درباره زمین سخن میگوید، اما مهمترین نکاتی که به بحث ما مربوط میشود، درباره امتیازات و امکانات زمین است. اینکه خداوند زمین را قابل روییدن آفریده تا بتوان از آن محصولی استخراج کرد (بقره/164،حجر/19)، بر اثر بارش باران و فرورفتن آن در زمین که تبدیل به چشمه های جوشان میشود ( زمر/21)، زمین را کشیده و پهن آفریده است ( بقره/22، رعد/3)، زمین را گهواره قرار داده و راهها را در زمین ترسیم کرده است ( طه/53)، زمینه رستنیهای گوناگون را فراهم ساخته ( همان) و اینکه ظاهر زمین خشکیده دیده میشود ـ اما چون آب بر آن فرود برود به جنبش درمیآید و نمو میکند و آمادگی هر نوع رستنی در آن فراهم است ( حج/5 ) و دهها تعبیر دیگری که در توصیف زمین آمده و بیانگر ویژگیهای زمین نسبت به سایر کرات میباشد، اینها نمونههایی از توصیف طبیعت و زمین در قرآن به شمار میروند.
از جمله موارد توصیف طبیعت در قرآن، توصیف رنگهاست. تنوعی که حس کنجکاوی
انسانها را بر میانگیزد و به انسان گوشزد میکند که درباره علت پیدایش
رنگها تأمل کند و از سوی دیگر نسبت به برخی از رنگها میگوید: این رنگ،
برای بینندگان و تماشاگران ایجاد سرور میکند( بقره/69). رنگ ها در طبیعت
به دو بخش تقسیم میشوند: رنگهایی که حزنآورند و رنگهایی که شادیآفرین
هستند. قرآن به رنگهای شادیبخش، اهمیت ویژهای میدهد که شگفتی همگان را
برمیانگیزد و انگیزهای برای جلب توجه به وجود میآورد مانند رنگ زرد،
رنگ سبز و سفید . مثلاً در اوصاف بهشتیان از رنگ سبز یاد میکند که بهشتیان
بر پشتیهای سبزرنگ تکیه زدهاند ( رحمن/76 ) یا از رنگ سفید در توصیف
نوشیدنیهای اهل بهشت یاد میکند: بیضاء لذة للشاربین. ( صافات/40 ) از
تنوع رنگهای میوهها به عنوان یک نعمت یاد میکند: آیا ندانستی که خداوند
از آسمان آبی فرو فرستاد . ما بدان آب میوههایی با رنگهای گوناگون خارج
ساختیم و نیز از کوهها راهها و رگههای سفید، سرخ و به رنگهای مختلف و
گاه به رنگ کاملاً سیاه پدیدار نمودیم. ( فاطر/27 ) واقعاً این پرسش مطرح
است که اگر تمام این میوهها با طعم ومزههای مختلف به یک رنگ بودند،
جاذبهای برای خوردن وجود نداشت و از آن لذتی ایجاد نمیشد. خداوند این
تنوع رنگها را در طبیعت یکی از نعمتهای الهی میداند. این شیوه از توصیف
در طبیعت نسبت به ابرها، بادها، کوهها، دشت و بیابانها و سبزیها نیز
صادق است. به عنوان نمونه میتوان به آیات زیر مراجعه کرد: سوره نبا/14،
اعراف/57، نازعات/32 و فاطر/27.
جالب اینجاست که یکی از محورهای طبیعت، زمانها و مکانهاست. همانطور که
برخی از مکانها دارای زیبایی و جاذبه است، برخی مکانها در فرهنگ قرآن
ارزشمند و مقدس و معنویت آفرین است مانند مسجدالاقصی، مسجدالحرام، کوه طور و
محراب زکریا. همینطور از بعد معنوی برخی زمانها در طبیعت ارج و منزلتی
خاص دارند و روحافزا هستند. این زمانها، مانند مکانهای لذتبخش، شادابی
معنوی به ارمغان میآورند و خداوند، رحمت و عنایت مخصوص در آن اوقات به
انسانها دارد و به عنوان نمونه در قرآن از وقت سحر، صبحگاهان به عنوان
زمانی بس ارجمند یاد میکند و میفرماید : در آن هنگام به عبادت و راز و
نیاز مشغول باشید. کسی که در این زمان با خدا ارتباط پیدا کند از فرصتهای
دیگر بهتر و ارجمندتر است. زیرا امید است که پرودگار چنین شخصی را که در
این ساعت بیدارمیشود به عبادت و راز و نیاز با خدا مشغول میشود به مقامی
ستوده برساند (اسراء/79 ) .
صبح و نسیم صبحگاهی یکی از بهترین اوقات طبیعت است که برای ورزش و استشمام
هوای آزاد استفاده میشود، اما قرآن این زمان را هم برای لذت معنوی و هم
برای لذت مادی از بهترین فرصتها معرف میکند. خوشا به حال آن انسانهایی
که به جای خواب در این زمان بیدارند و لذت بهرهگیری از صبح را به غفلت
خواب جایگزین نمیکنند.
مهمترین نکته، جهتگیری ذکر طبیعت در قرآن است. انسانها بویژه
مخاطبان قرآن،کم و بیش طبیعت را میشناختند، اما آنچه لازم بود که آنها
بدانند، جهت و سراپرده طبیعت است. مثلاً قرآن بارها به این جهت از طبیعت
یاد میکند تا اثبات مانع کند و از پیچیدگیها وشگفتیهای طبیعت به عنوان
مظاهر خلق خدا یاد کند. به عنوان نمونه: سوره انعام آیه1 و احقاف /1-3.
البته گاهی در ابعاد دقیقتر زیباییهای طبیعت بازگفته میشود، مانند دلالت
بر توحید یا تنزیه خداوند ازداشتن فرزند ( انعام /100-101 ) یا داشتن نظم و
پیوند. یا ذکر آنها توجه دادن به عظمت، قدرت، تدبیر و رحمت و حکمت گستره
علم الهی است.( زمر/7، فرقان/60-62، حج/61، انعام /63-64، نور/45) .
و جالبتر از همه اینها که نشاندهنده تعادل و واقعگرایی قرآن میباشد،
تشویق به بهرهبرداری از طبیعت و استفاده از لذات حسی است (
انعام/142-144). به نظر من این شیوه بیان از ویژگی در قرآن است که به شکل
معتدلی ما را در استفاده از طبیعت تشویق میکند.
به همین دلیل در جایی قرآن در خطاب به پیامبر میگوید: بگو زیورهایی را که
خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را چه کسی حرام
گردانیده؟ بگو این نعمتها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان
آوردهاند ( اعراف/32).
نکته دیگر ذکر شگفتیهای طبیعت در قرآن به این جهت است که از غرور و عجب و
خودخواهی باز دارد و نور ایمان در دلها ایجاد شود. یا از رفتار گذشتهها
عبرت بگیرد. گاهی قرآن با ذکر نمونهای از طبیعت در جهت تربیت نفس و
جلوگیری از غفلت او سخن میگوید: مثلاً در آنجا که از طوفان دریا و تلاطم
کشتیها سخن میگوید و این حالت طبیعت را بیان میکند از آن جهت که انسان
درحالت گشایش و وفور نعمت خدا را فراموش میکند و به هنگام سختی و فشار به
یاد پروردگار میافتد؛ خدا این حالت را در ضمن حادثهای طبیعی ذکر میکند:
او کسی است که شما را در خشکی و دریا میگرداند، تا وقتی که درکشتی و در
حالت آرامش هستید که با بادی خوش در حرکت است، افرادی در این حالت آرامش
هستید که با بادی خوش درحرکت است، افرادی در این حالت شاد هستند. ( و از
یاد خدا غافل )، اما بناگاه بادی سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر
ایشان تازد یقین کنند که در محاصره افتادهاند، در آن حال خدا را پاکدلانه
میخوانند که اگر ما را از این ورطه برهانی، قطعاً از سپاسگزارانیم (
یونس/22).
اینها نمونههایی از اهداف ذکر طبیعت است، البته اهداف بسیاری در ذکر
طبیعت میباشد که به همین نمونهها بسنده شد، چنانکه مباحث دیگری در ذکر
طبیعت مطرح است، مانند اسلوب قرآن در توصیف طبیعت، مقایسه میان شیوه قران و
شیوه کتابهای مقدس، اعجاز علمی قرآن در بیان مسائل طبیعی و موضوعات
دیگری که هریک بحث مستقلی را میطلبد.